مطالعه گروهی در اروپا ب روی کارگران پشم شیشه نشان داد که مرگ در اثر سرطان ریه بین آنها افزایش یافته است (تراکیا، برونش و ریه) اما جریان زمانی از اولین استخدام یا مدت اشتغال آنها وجود ندارد. در این گروه یک مرگ در اثر مزوتلیوما نیز دیده شد. این مطالعه قرارگیری در معرض فیبر را تخمین نزد اما از معیارهای جانشین مانند «فاز فناورانه در اولین اشتغال استفاده کرد». هیچ اطلاعات در مورد سطح تماس یا عادات سیگار کشیدن وجود ندارد. «مدارکی دال بر سرطان زایی پشم شیشه وجود ندارد.
مطالعه گروهی در اروپا ب روی کارگران پشم شیشه نشان داد که مرگ در اثر سرطان ریه بین آنها افزایش یافته است (تراکیا، برونش و ریه) اما جریان زمانی از اولین استخدام یا مدت اشتغال آنها وجود ندارد. در این گروه یک مرگ در اثر مزوتلیوما نیز دیده شد. این مطالعه قرارگیری در معرض فیبر را تخمین نزد اما از معیارهای جانشین مانند «فاز فناورانه در اولین اشتغال استفاده کرد». هیچ اطلاعات در مورد سطح تماس یا عادات سیگار کشیدن وجود ندارد. «مدارکی دال بر سرطان زایی پشم شیشه وجود ندارد.
۳.۷.۴.۲. پشم سنگ
ارزیابی کنونی عمدتا براساس مطالعات کنترل موردی گروهی یا لانه بندی شده است که در آنها درمعرض پشم سنگ و پشم خاکستر قرارگیری جداگانه بررسی نشد. گروه بسیط پیگیری پشم سنگ/خاکستر از ایالات متحده نشان دهنده ریسک کلی سرطان تنفسی هنگام استفاده از نرخ های مقایسه ملی یا محلی است. هرچند، بین مدت درمعرض قرارگیری یا زمان اولین درمعرض قرارگیری رابطه ای مشاهده نشد. نسبت های مرگ استاندارد دیگر هنگام تطبیق غیرمستقیم برای سیگارکشیدن استفاده مشدند. مطالعه کنترل موردی لانهبندی شده بین سرطان تنفسی و قرارگیری انباشته درمعرض فیبرهای قابل تنفس رابطه ای را نشان نداد. مطالعه دیگر کنترل موردی لانه بندی شده با مطالعه ایالات متحده همپوشانی نسبی داشت و افزایش ریسک سرطان در ارتباط با درمعرض پشم سنگ قرارگیری را نشان نداد. مطالعه بسیط پیگیری اروپا افزایش ریسک کلی برای سرطان ریه در مقایسه با نرخ های ملی را نشان داد. این مطالعه نشان دهنده افزایش ریسک با افزایش سال های اشتغال از اولین درمعرض قرارگیری است. بالاترین نسبت مرگ استانداردشده در میان کارگران با بالاترین زمان درمعرض قرارگیری از اولین اشتغال و آنهایی که در طی فاز اولیه فناورانه استخدام شده بودند، بود. هرچند در مطالعه کنترل موردی که اطلاعات دقیقی در مورد درمعرض فیبر قرارگیری داشت، عادات سیگارکشیدن فردی و پریشانی های کاری بالقوه، افزایش ریسک سرطان ریه با افزایش قرارگیری در معرض فیبر گزارش نشد. نتایج این مطالعات مدارکی دال بر افزایش ریسک مزوتلیوما یا هرگونه تومور دیگر را گزارش نمی کنند. مدارک کافی دال بر سرطان زایی پشم سنگ/خاکستر وجود ندارد.
۳.۷.۴.۳. فیبرهای HT
داده ای موجود نیست.
۳.۷.۴.۴. نتیجه گیری در مورد سرطان زایی بر روی انسان
نتایج مطالعات گروهی و کنترل موردی بر روی کارگران ایالات متحده در معرض پشم شیشه و تار شیشه و کارگران اروپایی در معرض پشم سنگ و خاکستر مدارکی دال بر رابطه بین در معرض فیبرقرارگیری و ریسک سرطان ریه یا مزوتلیوما نشان نمیدهد. این مطالعات مانند همه تحقیقات همه گیرشناسی، محدودیت هایی دارند که باید هنگام تعبیر نتایج مد نظر قراربگیرند. هرچند روش های ارزیابی درمعرض قرارگیری در این مطالعات بهتر از مطالعات همه گیرشناسی هستند اما همچنان طبقه بندی آنها دچار مشکل است. همچنین این مطالعات نمیتوانند به طور کامل ریسک کارگرانی که مدت بیشتری در معرض فیبر هستند را ارزیابی کنند. اطلاعات در مورد سیگارکشیدن و در مورد سایر مشکلات بالقوه که برای این مطالعات تطبیق داده شدند، نیز ممکن است تحت خطای اندازه گیری قراربگیرند که روایی تطبیق ها برای این عوامل را تحت تاثیر قرار می دهد. در نهایت، هرچند این مطالعات دارای استانداردهای زیاد همه گیرشناسی هستند اما حساسیتشان به خاطر کم بودن سطح درمعرض فیبر قرارگیری برای بخش بزرگی از نمونه مطالعه، محدود است. همچنین ریسک کارگران در صنایعی که از این محصولات استفاده میکنند یا آنها را از بین می برند (مانند ساخت و ساز) باعث برخی نگرانی ها است چون آنها ممکن است سطح بالاتری از قرارگیری در معرض فیبرهای مصنوعی را تجربه کنند. داده های موجود برای ارزیابی ریسک های سرطان از در معرض فیبرهای مصنوعی قرارگرفتن در این جمعیت ها بسیار محدود است.
۴. مسمومیت حیوانی
۴.۱. مسمومیت تک دوزی
۴.۱.۱. ریزش تدریجی نای
سه نوع فیبرشیشه عایق (با متوسط قطر ۲.۳ – 4.1 μm ) و فیبرهای میکرو شیشه نرم (با متوسط قطر ۰.۱ μm) و ضخیم (۰.۲ μm) درون نای ۲۰ همستر ریخته شد. این دوز ۷mg از میکروفیبر شیشه بود. در مورد وزن دوز برای سایر انواع فیبر یا غلظت آن برای هیچ گروهی چیزی گزارش نشد. هیچکدام از همسترهایی که پشم شیشه خوردند، نمردند در حالی که ۳/۲۰ همستر با میکروفیبر ضخیم تر مردند و همه همسترهایی که میکروفیبر ریز را خوردند در طی ۳۰ روز مردند. حیوانات مرده دچار خونریزی و ورم ریه شدند.
۴.۲. خارش
مالیدن پشم شیشه به پوست تراشیده شده خوکچه هندی با تامپون نیز آریتمی ایجاد کرد و در مواردی نیز با خونریزی همراه بود.
۴.۳. ایجاد حساسیت
هیچ داده ای یافت نشد.
۴.۴ مسمومیت دوز تکراری
۴.۴.۱. استنشاق
انباشت ماکروفاژ در تعدادی از مطالعات استنشاق انجام شده در موش، خوکچه هندی و همستر در مرعض غلظت های فیبرشیشه تا ۱۰۰ mg/m3 برای دوره های ۲ روزه تا ۲۴ ماهه رخ داد. تصلب بافت در هیچ ریه هیچکدام از مطالعات دیده نشد. واکنش بافت با پشم شیشه و سنگ ضعیفتر از فیبر شیشه با کاربرد خاص است و شدت کمتری از آزبست دارد.
تشکیل لیپوروتئین حبابدار در مطالعه ای ۹۰ روزه گزارش شد که در آن موش ها، خوکچه هندی و همسترها به مدت ۶ ساعت در روز و ۵ روز هفته در معرض غلظت بالای فیبر شیشه قرار داشتند (۴۲۰ mg/m3 ; 0.73 x 109 /m3). از این اثر یک سال بعد از پایان سطح تماس رگرسیون گرفته شد. گروه های ۵۲ – 61 موش و ۴۷-۶۰ همستر با استنشاق دماغی به صورت ۶ ساعت در روز و ۵ روز در هفته برای ۲۴ ماه در معرض ۴ نوع فیبر شیشه، پشم سنگ، فیبر سرامیک یا آزبست قرار گرفتند و بررسی شدند و میانگین قطر آنها از ۰.۴۵- ۴۷ ۶.۱ µm در سطوح دوز تا ۳۰۰۰ فیبر cm3 بودند. برای فیبر شیشه با قطر ۴.۵ µm (تقریبا پشم شیشه) غلظت ۳۰۰ تا ۳۰۰۰ فیبر در سانتیمترمربع استفاده شد. در برخی گروه ها، تصلب بافت پیش برونش خیلی سبک مشاهده شد. واکنش ماکروفاژی حبابدار و تصلب بافت اندک سپتال در موش هایی دیده شد که با کل بدن در معرض پشم سنگ یا شیشه ۵mg/m3 تا مدت دو سال قرار داشتند. برای پشم شیشه، غلظت وزن با ۷۰ f/ml فیبر شیشه قابل استنشاق تناظر داشت که ۶۸.۷% آن قطری کمتر از < 1 μm و ۸۸.۳% قطری کمتر از < 3 μm داشتند. برای پشم سنگ، غلظت فیبرهای قابل استنشاق ۱۳f بود که ۲۲.۷% با قطر کمتر از < 1 μm و ۶۹.۴% نیز قطری کمتر از < 3 μm داشتند.
۴.۴.۲. ریزش درون نای
موش ها به مدت ۶ ماه در معرض ریزش پشم شیشه امریکایی در نای قرار گرفتند (قطر ۰.۱ – 0.6) و ۵ تا ۱۰% لمفوسیت و سلول های عظیم چندهسته ای را ایجاد کردند.
۴.۴.۳. جذب دهانی
هیچ داده ای مشاهده نشد.
۴.۴.۴. تماس پوستی
۴.۵. مسمومیت برای تولید مثل
هیچ داده ای مشاهده نشد
۴.۶. اثرات جهش و ژنوتاکسیک
۴.۶.۱. مطالعات آزمایشگاهی
تعدادی مطالعه نشان داده اند که فیبر شیشه باعث اثراتی در تست های ژنوتاکسیتی در سلول های پستانداران غیرانسانی می شوند. این فیبرها باعث آسیب به DNA و شکل گیری سلولهای چندهسته ای و ریزهسته ای می شوند. به نظر می رسد که احتمال القای دگرگونی سلول و تغییرات کروموزومی به ابعاد فیبر ارتباط دارد و فیبرهای بلند فعالتر از فیبرهای کوتاه تر هستند. چند مطالعه بر روی اثرات ژنوتاکسیک فیبرهای پشم سنگ نیز انجام شده است و نشان دهنده احتمال القای جهش در سیستم های تست باکتی و آسیب DNA و اختلالات کروموزومی و هسته ای در سلول های کشت شده می شود.
۴.۶.۲. مطالعات درون تنی
هیچ داده ای یافت نشد
۴.۷. اثرات سرطان زایی
۴.۷.۱. استنشاق
۴.۷.۱.۱. پشم شیشه عایق
۶ مطالعات در موش ها و ۳ مطالعه همسترها با انواع مختلف فیبر شیشه از جمله پشم شیشه انجام شده است. داده های این مطالعات به ارزیابی پتانسیل سرطان زایی پشم شیشه را در جدول ۴.۱ مشاهده می کنید.
۴.۷.۱.۲. پشم سنگ
سه مطالعه استنشاق بلندمدت در موش ها با انواع مختلف پشم سنگ وجود دارد. خلاصه این مطالعات را در جدول ۴.۲ مشاهده می کنید.
۴.۷.۱.۳. فیبر HT
گروهی از ۱۴۰ فیشر ۳۴۴ موش ۶ ساعت در روز و ۵ روز در هفته برای ۱۰۴ هفته در معرض استنشاق دماغی ۳۰ mg/m3 فیبر HT قرار گرفتند. یک گروه کنترل در هوا نگه داشته شد. این حیوانات برای دوره پردازش آزاد نگه داشته شدند تا زمانی که بقای ۲۰% موش های کنترل حاصل شد. غلظت فیبر حداقل ۲۵۰*۱۰۶ WHO fiber/m3 بود. میانگین قطر هندسی نیز ۰.۸۷ μm و میانگین طول هندسی نیز ۱۰.۸ μm بود. بار ریه باقی مانده پس از ۲۴ ماه حدود ۶۰.۲*۱۰۶ WHO fibres بود. اثری بر بقای گروه تیمار شده با فیبر HT در مقایسه با گروه کنترل دیده نشد. هیچگونه تصلب بافت، توده سرطانی و ۵ آدنوما در ۱۰۷ موش فیبر HT مشاهده شد. گروه کنترل هوا تصلب بافت نداشتند، یک توده سرطانی و سه آدنوما در ۱۰۷ موش دیده شد.
۴.۷.۲. درون نای
۴.۷.۲.۱. پشم شیشه
هیچ گونه مدرکی یافت نشد.
۴.۷.۲.۲. پشم سنگ
گروه های ۴۰ تا ۵۹ موش ویستار با ریزش درون نایی با مجموع دوز ۵ میلی گرم یا ۱۰ میلی گرم محلول پشم سنگ در یک هفته تیمار شدند و مدت ۱۳۱ هفته تحت نظر بودند. گروه دوز پایین ۴*۱۰۶ fibres و گروه دوز بالا ۸*۱۰۶ fibres را دریافت کردند. در ۵۹ موش دوز پایین یا ۴۰ موش دوز بالا هیچ توموری دیده نشد در حالی که ۵ تا ۵۹ مشو دوز پایین و ۴ تا از ۴۰ موش دوز بالا تومورهای دیگری در ریه داشتند. بروز تومور چندان افزایشی نداشت. گروه کنترل محلول نمک نیز تومور اولیه نداشتند و ۲ تا ۴۰ موش دارای تومور ریه بودند. بروز ریه اولیه در جدول ۴.۱ آمده است. مطالعات استنشاق مزمن با پشم شیشه عایق در جوندگان. تعداد نوع فیبر و بُعد فیبرها در کنترل مثبت اورسل و ابعاد فیبرهای حیوانی: تعداد/گروه، نژاد، گونه. نوع سطح تماس، دوره مشاهده زمان + پس از سطح تماس، بار ریه و پشم شیشه: تعداد تومورهای قفسه ینه/تعداد حیوانات، سایر یافته های کنترل: تعداد تومورهای قفسه سینه/تعداد حیوانات. مرجع نظرات، فیبرهای شیشه ۱۶۸ WHOfibres/cm3؛ ۷۰۰ fibres >5μm/cm3 آزبست آموسیت، ۱۱۷۸ WHOfibres/cm3، موش های اسپراگ دالی، کل بدن، ۵ساعت در روز، ۵ روز در هفته، ۳ ماه + تا ۲۱ ماه، تعیین نشده است، ۲/۱۱ آدنوما آموسیت: ۱/۱۱ آدنوما، ۲/۱۱ کارسینوماس، تیمارنشده: ۰/۱۳ تومور، تداد اندک حیوانات در معرض ریسک.
موش های فیشر SPF، کل بدن، ۷ ساعت در روز، ۵ روز در هفته، ۱ ماه + کل زندگی با رزین: ۱.۹ میلی گرم فیبر در ۱۲ ماه؛ ۰.۵ میلیگرم فیبر در ۲۱ماه. بدون رزین: ۰.۹ میلی گرم فیبر در ۱۲ ماه؛ ۰.۲ میلی گرم فیبر در ۲۱ ماه. با ۱/۴۸ رزین آدنوما؛ بدون رزین، ۱/۴۷ آدنوما. کریزوتیل: ۱/۴۸ آدنوما و ۱۱/۴۸آدنوکارسینوماس، نوع فیبر شیشه مشخص نشده است. واگنر و همکاران ۱۹۸۴ – به نقل از IARC، ۲۰۰۲. پشم شیشه ۵ میلیگرم/m3، ۴۸ WHO فیبر / cm3، کل بدن، ۵ ساعت در روز و ۵ روز در هفته تا ۱۲ ماه + ۴-۱۶ ماه یا ۲۴ ماه + ۴ ماه. تعیین نشده است، ۱/۴۵ سرطان ریه، عدم تصلب بافت در ۱۲ ماه. تصلب ندک در ۲۴ ماه. کریزولیت: ۹/۴۷ neg کنترل: ۰/۴۷. لوبوفان و همکاران، ۱۹۸۴ – به نقل از IARC، ۲۰۰۲. پشم شیشه عایق با چسب: MMVf. MMVF10: 9.9 mg/m3، μm 30 fibers/cm3>10.
۴.۷.۲.۳. فیبر HT
داده ای مشاهده نشد.
۴.۷.۳. درون شامه ششی
تنها داده های مربوط به پشم سنگ موجود بودند. گروه های ۴۸ SPF موش های اسپراگ-دالی با یک تزریق درون شامه ششی از ۲۰ mg پشم سنگ سوئدی با رزین و بدون رزین یا آزبست کریزوتیل، ۳، ۲ و ۶ مزوتلیوما را ایجاد کردند. هیچ توموری در گروه کنترل آبنمک دیده نشد.
۴.۷.۴. دهانی
هیچ داده در دسترس نبود.
۴.۷.۵. پوستی
هیچ داده ای موجود نیست.
۴.۷.۶. درون حفره شکم
۴.۷.۶.۱. پشم شیشه عایق
موش های ویستار با پشم شیشه آلمانی به صورت درون شکلی با ۲۴، ۱۲۰ یا ۱۲۰۰ × 106 فیبر با طول کمتر از ۵ μm با استفاده از آزبست کریزوتیل به عنوان کنترل مثبت تیمار شدند و مزوتلیوما و سارکومای سلول اسپیندل را در ۱/۳۴، ۴/۳۶، و ۲۳/۳۲ تا از دوره کم، متوسط و بالا نشان دادند. زمان های بقا عبارت بودند از ۵۱۸ف ۵۱۴ و ۳۰۱ روز. بروز تومور در حیوانات تیمار شده با کریزوتیل از ۶/۳۷ تا ۲۵/۳۱ و زمان بقا از ۴۶۸ تا ۴۰۷ روز بود. حیوانات کنترل که گرد گرانولار را در آب نمک دریافت می کردند، تومور نداشتند. به موش های ویستار نیز تزریق درون شکمی ۰.۴ × 109 یا ۱.۰ × 109 WHO فیبر انجام شد/ پشم شیشه عایق موش های MMVF11. 12/40 و ۱۶/۲۳ حیوان مزوتلیوما را در گروه دوز پایین و بالا ایجاد کردند در حالی که گروه کنترل تیمار شده با آب نمک تومور نداشتند. به موش های ویستار ۵-۴۰ هفته تزریق درون شکمی پشم شیشه B-01-09 را دریافت کردند که مجموع آن تا ۲.۵, ۵, ۱۰ * ۱۰۹ فیبر بیشتر از ۵ μm می رسد/موش ها برای ماده و ۱۰ تا ۲۰ × 109 فیبر بیشتر از ۵ μm /موش های نر نشان دهنده ۳/۴۰، ۴/۴۰ و ۳/۴۰ مزوتلیوما را در موش های ماده و ۱۰/۴۰ و ۳۳/۴۰ مزوتلیوما را در موش های نر نشان دادند. گروه های کنترل آب نمک ۱/۲۰۸ مزوتلیوما را نشان دادند. دو پشم شیشه آزمایشی، B-09-0.6 و B-09-2.0 باعث ۳ تا ۵۳% بروز مزوتلیوما در موش های تیمار شده با ۲ – 6 × 109 WHO فیبر ایجاد شد/موش، فیبر بلندتر و ضخیم تر، B-09-2.0 تومورزاتر است. هیچ توموری در حیوانات تیمارشده با آب نمک مشاهده نشد. گروه های موش های ویستار تزریق درون شکمی ۹۷۳ × 109 فیبر WHO را دریافت کردند/استاندارد پشم شیشه عایق موش (MMVF10) یا ۴۱۰ × 106 فیبر WHO / آزبست آموزیت موش. بروز مزوتلیوما ۱۳/۲۲ و ۲۱/۲۴ بود. هیچ توموری در همسترهای طلایی سوری با دوز درون شکلی پشم شیشه نامشخص یا آزبست کریزولیت دیده نشد.
۴.۷.۶.۲. پشم سنگ
تعدادی مطالعه بر روی پتانسیل سرطان زایی محصولات مختلف پشم سنگ پس از تزریق درون شکمی اجرا شده است. فیبرهای مختلف پشم سنگ به صورت درون شکمی با دوزهای ۵ تا ۱۰۰۰ × 106 فیبر با بُعد فیبر WHO تزریق شد.
۶.۵.۳. حساسیت زایی
چند مطالعه بر روی تماس آلرژیک آماس پوستی در کارگران در معرض MMVF توصیف شده است. پس از تست دسته ای، رزین برای چسباندن مواد معدنی به هم استفاده شد و نشان داد که حساسیت زا است.
۶.۵.۴. مسمومیت دوز تکرارشده
۶.۵.۴.۱. گروه اروپایی IARC مطالعه گروهی گسترده را انجام دادند که بر نرخ مرگ و بروز سرطان در میان کارگران تولیدی در مجموع ۱۳ کارخانه MMVF در دانمارک، نروژف سوئد، بریتانیا، آلمان و ایتالیا تمرکز داشتند. این گروه شامل ۷ کارخانه پشم سنگ/خاکستر، ۴ کارخانه پشم شیشه و ۲ کارخانه رشته پیوسته بود. جمعیت تحت مطالعه نیروی کار مشغول به کار در ۱۳ کارخانه از سال آغاز تولید تا ۱۹۷۷ بود و شامل ۱۰۱۰۸ کارگر پشم سنگ و ۸۳۳۵ کارگر پشم شیشه بود. در اروپا، بیشتر کارخانه های پشم سنگ/خاکستر استفاده از سنگ به جای خاکستر را پس از میانه دهه ۱۹۴۰ آغاز کردند و اکنون بیشتر کارخانجات اروپایی سنگ ذوب می کنند. از ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۰، دانشمندان غلظت و اندازه فیبرهای هوایی را در ۶ تا از ۷ کارخانه پشم سنگ/خاکستر و هر ۴ کارخانه پشم شیشه در گروه اروپایی اندازه گیری کردند. برای گروه های شغلی مختلف، میانگین حسابی غلظت فیبر قابل استنشاق در ۶ کارخانه پشم سنگ/خاکستر در دامنه ۰.۰۱ – 0.67 × 106 فیبر/m3 بود. برای کارخانه های مختلف، میانگین طول فیبرهای پشم سنگ از ۱۰ تا ۲۰ میکرومتر بودند و قطر متوسط از ۱.۲ تا ۲ میکرومتر است. برای گروه های مخلتف شغلی، میانگین حسابی غلظت فیبر قابل تنفس در ۴ کارخانه پشم سنگ در دامنه ۰.۰۱ تا ۱.۰۰ × 106 فیبر / m3 بود. برای کارخانه های مختلف، میانگین طول فیبر پشم شیشه از ۸ تا ۱۵ میکرومتر بود و میانگین قطر نیز از ۰.۷ تا ۱ میکرومتر بود. در مقایسه با فیبرهای پشم سنگ، فیبرهای پشم شیشه کوتاه تر و نازک ترند. بررسی تاریخی براساس پرسشنامه برای بازسازی شرایط گزیته قرارگیری در معرض فیبرها در گروه اروپایی انجام شده است. این بررسی به بخش تولید درون فازهای فناورانه منجر شد. برای کارخانجات پشم شیشه، غلظت فیبرهوایی در فاز اولیه فناورانه برای اندازه گیری ها در فاز متاخر فناورانه مشابه بودند. برای کارخانجات پشم سنگ/خاکستر، غلظت فیبر هوایی در فاز اولیه بالاتر از فاز متاخر بود. بررسی تاریخی بر روی درمعرض قرارگیری در گروه اروپایی نیز اطلاعاتی در مورد قرارگیری در معرض احتمالی سایر عوامل در کارخانجات در این مطالعه شامل شده است. نویسندگان به این نتیجه رسیدند که عواملی که بالقوه برای سرطان ریسه در مطالعه همه گیرشناسی ریسک محسوب می شوند، عبارتند از استفاده از آزبست در یک کارخانه و آلودگی اولیوین و قرارگیر در معرض تار ذغال سنگ در کارخانه دیگر نوسان دارد. سطوح درمعرض فرمالدهید قرارگیری در دوره اولیه استفاده بالا بودند چون بیشتر کارخانجات گزارش دادند که بوی فرمالدهید همواره شناسایی شده است و گاها گزارش شده است که باعث خارش شدید می شود. مدرکی دال بر افزایش ریسک مرگ برای بیماری های تنفسی غیرمضر وجود ندارد. ۵ مرگ از نوموکونوسیس از جمله یکی از آزبست گزارش شد اما آماری برای آن استفاده نشده است. مرگ از بیماری کلیوی غیرمضر و بیماری قلبی ناشی از کم خونی در کارگران پشم سنگ/خاکستر و پشم شیشه از گروه اروپایی از نظر آماری افزایش معنی داری نداشت. نویسندگان افزایش ریسک مرگ ناشی از بیماری کلیوی غیرمضر در میان کارگران پشم سنگ/ خاکستر با مدت اشتغال یا اشتغال در فاز اولیه فناورانه را پیشنهاد کردند. چنین رابطه ای در زیرگروه پشم شیشه دیده نشد. چند مرگ اما قدرت تحلیل ها را محدود کرد در نتیجه هیچ جریان معنی دار آماری مشاهده نشد. یک جریان برای افزایش ریسک بیماری قلبی کم خونی در کارگران پشم سنگ/خاکستر با چند سال از اولین اشتغال و در کارگران پشم شیشه با فاز فناورانه در اولین اشتغال دیده شد.
۶.۵.۴.۲. گروه ایالات متحده
از ۱۹۷۵، دانشگاه پیتزبورگ مطالعه گروهی تاریخچه ای بزرگی بر روی کارگران تولید و نگهداری از ۱۷ کارخانه قدیمی پشم شیشه و پشم سنگ انجام داد. هدف اصلی مطالعه آنها ارزیابی ریسک مرگ در میان این کارگران با تمرکز بر بیماری تنفسی است. این گروه شامل ۶ کارخانه پشم سنگ/خاکستر و ۱۱ کارخانه فیبرشیشه است. جمعیت اصلی تحت مطالعه نیروی کار مرد استخدام شد برای حداقل یک سال بین ۱۹۴۵ و ۱۹۶۳ در ۱۷ کارخانه بود. در سال ۱۹۸۷، این گروه بسط پیدا کرد تا شامل کارگران استخدام شده تا ۱۹۷۸، کارگران زن و کارگران سایت های تولیدی اضافی نیز باشد. این گروه بسیط شامل ۳۰۳۵ کارگر پشم سنگ/خاکستر و ۱۰۹۶۱ کارگر بود که عمدتا در معرض پشم شیشه قرار داشتند. در سال ۱۹۷۹، بررسی سطح مقطعی با ارزیابی سلامت تنفسی ۱۰۲۸ کارگر استخدام شده در ۷ کارخانه در گروه ایالات متحده آغاز شد. این مطالعه تا ۱۹۸۶ پیگیری شد و ۱۴۴۴ کارگر با استفاده از طرح مطالعه تعدیل شده از جمله مقایسه کارگران اداری از اجتماعات محلی تحت نظر قرار گرفتند. در ایالات متحده، تولید پشم سنگ تا اواخر دهه ۱۹۳۰ گسترده بود، زمانی که چندین کارخانه به استفاده از خاکستر روی آوردند که محصول زائد ارزان از تولید آهن محسوب می شد. از ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸، دانشمندان غلظت و اندازه فیبرهای هوایی را در ۱۶ کارخانه از ۱۷ کارخانه در گروه ایالات متحده اندازه گیری کردند. براساس این اندازه گیری ها و تاریخچه کاری برای هر کارگر، میانگین شدت درمعرض فیبرهای تنفسی قرارگرفتن، اندازه گیری شد. قرارگرفتن در معرض فیبرشیشه کمتر از قرارگیری در معرض پشم سنگ بود. برای کارخانجات فیبرشیشه، سطح تماس گذشته کمی با سطوح جاری متفاوت بود در حالی که سطوح در معرض پشم سنگ قرارگیری حدود ۱.۵ × 106 فیبر/m3 قبل از ۱۹۴۵، ۰.۳ × 106 فیبر/m3 برای سالهای ۱۹۴۵ – 1960 و ۰.۰۳ × 106 فیبر / m3 پس از ۱۹۶۰ محاسبه شد. برای کارخانجات مختلف، قطر نمائی فیبر پشم شنگ از ۵ تا ۸ میکرومتر و قطر نمائی فیبر پشم شیشه نیز از ۳ تا ۱۵ میکرومتر بود. برای مطالعات بر روی ارزیابی سلامت تنفسی، نویسندگان تخمین های فردی سطح تماس را براساس اندازه گیری های بالا به همراه تاریخچه های شغلی ترکیبی محاسبه کردند. میانگین غلظت محاسبه شده فیبرهای تنفسی هوایی ۰.۰۳ × 106 فیبر/m3 بود. در سال ۱۹۸۸، انجمن تولیدکنندگان عایق امریکای شمالی پروژه زیست محیطی را برای فراهم کردن داده های جامع در مورد قرارگیری در معرض MMVF تنفسی و قرارگیری در معرض سایر آلاینده های کاری برای ۱۱ کارخانه فیبرشیشه و ۵ تا از کارخانه تولید پشم سنگ/خاکستر آغاز کرد. درمعرض قرارگیری ها به صورت کیفی برای فیبرهای تنفسی، فرمالدهید و سیلیس، آزبست، آسفالت، اپوکسی، PAH، فنولیک، استیرن، اوره و تشعشع محاسبه شدند. برای فیبرهای تنفسی، میانگین شدت درمعرض قرارگیری در دامنه ۰.۰۷ – 0.66 × 106 فیبر/m3 برای کارخانجات پشم سنگ/خاکستر و برای بیشتر کارخانجات پشم شیشه ۰.۰۵ – 0.21 × 106 فیبر/m3 بود. برای بیشتر کارخانجات قرارگیری همزمان در معرض فرمالدهید، فنولیک و اوره برسایر موارد سطح تماس ها غالب بود. شیوع سیگارکشیدن و کشیدن سیگار جاری در بین کارگران مرد در هردو کارخانه، بالاتر از جمعیت ایالات متحده بود. در میان کارگران زن در کارخانجات پشم سنگ/خاکستر، شیوع کشیدن سیگار بالاتر از میانگین جمعیت امریکا بود اما در میان زنان در کارخانجات فیبر شیشه این شیوع کمتر از جمعیت امریکا بود. در گروه بسیط ایالات متحده، افزایش معنی دار آمار مرگ از بیماری تنفسی به جز آنفولانزا و ذات الریه در بین کارگران پشم شیشه در مقایسه با نرخ ایالات متحده دیده شد. مدرکی در رابطه با افزایش ریسک مرگ برای NMRD به جز IP توسط مدت اشتغال یا زمان از اولین اشتغال دیده نشد. برای کارگران پشم سنگ، افزایش نرخ مرگ از NMRD به جز IP در مقایسه با نرخ ایالات متحده و نرخ محلی دیده شد اما هیچکدام از این اعداد از نظر آماری معنی دار نبودند. در یک کارخانه پشم سنگ/خاکستر که در آن قرارگرفتن همزمان در معرض آزبست گزارش شد، افزایش معنی دار آماری در نرخ مرگ از NMRD به جز IP زمانی رخ داد که با نرخ مرگ محلی مقایسه شد. الگوی یافته ها برای مرگ NMRD به جز IP در گروه بسیط عموما با موارد مشاهده شده در پیگیری قبلی براساس داده های اصلی گروه همخوانی داشت. برای مطالعات بر روی ارزیابی سلامت تنفسی، از کارگران ۷ کارخانه در گروه ایالات متحده در مورد علائم تنفسی سوال پرسیده شد، برای کارکرد قلبی و ریوی توسط اسپیرومتر تست شدند و از قفسه سینه آنها رادیوگرافی انجام شد. در هر دو مطالعه اصلی و پیگیری، علائم تنفسی و سطح کارکرد قلبی – ریوی به سیگارکشیدن ارتباط داشتند و نه فیبر. در مطالعه اصلی، نویسندگان نتیجه گرفتند که قرارگرفتن در معرض MMVF با قطر کم ممکن است به وفور سطح پایین تاری کوچک در ریه ها منجر شود. در مطالعه پیگیری، نویسندگان نتیجه گرفتند که نتایج نشان دهنده علائم منفی بالینی نیستند. در گروه بسیط ایالات متحده، هیچگونه افزایش ریسک آماری معنی دار بین بیماری های غیرتنفسی کارگران فیبر شیشه دیده نشد. یک مطالعه کنترل موردی بر روی کارگران فیبر شیشه در ایالات متحده رابطه ای بین قرارگرفتن در معرض فیبرشیشه تنفسی یا سیلیس قابل استنشاق و نفریت یا نفروسیس پیدا نکرد. برای کارگران پشم سنگ/خاکستر، مرگ ناشی از نفریت و نفروسیس از نظر آماری بالا رفته بود. این افزایش در همه کارخانه های تحت مطالعه به جز یکی دیده شد. نویسندگان معتقدند که تا حدی، این افزایش ممکن است به قرارگیری بلندمدت در معرض جیوه هوایی، کادمیم یا آرسنیک در یکی از کارخانه ارتباط داشته باشد. در پیگیری های انجام شده در گروه اصلی ایالات متحده، SMRها برای بیماری های غیرتنفسی تنها برای کارگران فیبرشیشه و پشم سنگ/خاکستر به صورت ترکیبی بیان شدند. نرخ مرگ ناشی از نفریت و نفروسیس در پیگیری های ۱۹۸۲ و ۱۹۸۵ افزایش یافت و در پیگیری سال ۱۹۸۵ از نظر آماری معنی دار شد.
۶.۵.۴.۳. بیماری تنفسی
۶.۵.۴.۳.۱. پنوموکونیوز
پنوموکونیوز شرایطی از قرارگیری دائمی ذرات در ریه ها و واکنش بافت به حضور آنها است. پنوموکونیوز ممکن است به تصلب بافت منجر شود. همه مطالعات اخیر افزایش معنی دار تیرگی کوچک بر روی رادیوگراف های قفسه سینه را رد کردند به جز دو مطالعه که از سوی IARC غیرقابل تعبیر شناخته شدند.
۶.۵.۴.۳.۲. ناهنجاری های شامه شش
در همه مطالعات اخیر، هیچگونه افزایش معنی دار ناهنجاری شامه شش در رادیوگرافی دیده نشد جز در دو مطالعه که از سوی IARC غیرقابل قبول در نظر گرفته شدند. علاوه بر این، مطالعه کنترل موردی لانهای نتوانست رابطه با قرارگیری در معرض فیبر را ثابت کند.
۶.۵.۴.۳.۳. علائم تنفسی
علائم تنفسی نیز با پرسشنامه ارزیابی شدند. در مطالعات تولید ایالات متحده و ژاپن، رابطه معنی دار آماری بین علائم تنفسی و قرارگیری در معرض فیبر دیده نشد. میانگین غلظت تخمینی فیبرهای تنفسی هوایی نیز ۰.۰۳ × 106 فیبر/m3 در مطالعه ایالات متحده بود. در یکی از مطالعات انجام شده بر روی تولید فیبرشیشه در فرانسه، نسبت های مغیر برای سرفه و بلغم در میان کارگران پشم شیشه در یک کارخانه که ۵۱% جمعیت مطالعه را تشکیل می داد به شکل معنی داری افزایش یافت اما این افزایش در ۴ کارخانه دیگر دیده نشد. درصد اندکی از کارگران در اولین کارخانه همزمان در معرض رزین نیز بودند. در مطالعه دیگر بر روی تولید در فرانسه، افزایش معنی دار دیسپنوئا و گرفتگی بینی در میان کارگران دیده شد. در این مطالعات، میانگین غلظت محاسبه شده فیبرهای هوایی قابل استنشاق ۰.۰۵ – 0.18 × 106 فیبر / m3 در حوزه های مختلفی کاری برای برخی کارخانه ها بود. در بین کارگران تولید پشم سنگ/خاکستر دانمارکی، شیوع نفخ گزارش شد که ۳.۸% در کارگران در برابر ۰.۹% بین گروه کنترل بود که به ریسک نسبی ۴.۵% منجر شد. سطح تماس برای جمعیت مطالعه مشخص نشد. میانگین غلظت تخمینی فیبرهای تنفسی هوایی ۰.۱ – 0.2 × 106 فیبر/m3 در صنعت پشم سنگ/خاکستر اروپا در دوره ارزیابی شده بود. در بین کارگران ساخت سوئدی، قرارگیری زیاد در معرض پشم عایق به افزایش معنی دار نسبت های مغایر برای سرفه دائمی با همان بزرگی سیگارکشیدن منجر شد. سطح تماس برای جمعیت مطالعه مشخص نشد. میانگین غلظت اندازه گیری شده برای فیبرتنفسی هوایی ۰.۰۶ – 0.91 × 106 فیبر/m3 برای مشاغل مختلف درون صنعت تولید و ساخت و ساز سوئد بین ۱۹۷۸ – 1990 بود. غلظت سطح تماس تا ۵.۰۸ × فیبر/m3 برای عایقها اندازه گیری شد که عموما در برابر بالاترین مقادیر قرار می گیرند.
۶.۵.۴.۳.۴. کارکرد ریوی
کارکرد ریوی با اسپیرومتری اندازه گیری شد. در مطالعات انجام شده بر روی تولید از ایالات متحده، فرانسه و استرالیا، رابطه معنی دار آماری بین کارکرد ریوی و قرارگیری در معرض فیبر دیده نشد. میانگین غلظت اندازه گیری شده قیبرهای هوایی قابل استنشاق ۰.۰۳ × 106 فیبر/m3 در مطالعه امریکایی بود. در مطالعه فرانسه، میانگین غلظت اندازه گیری شده قیبرهای هوایی قابل استنشاق ۰.۰۵ – 0.18 × 106 فیبر/m3 در حوزه های کاری مختلف بود. در کارگران تولید پشم سنگ/خاکستر دانمارکی، نسبت FEV1/FVC از نظر آماری به شکل معنی داری کمتر از گروه کنترل بود که نشان دهنده بیماری انسداد ریوی است. تحلیل زیرگروه نشان داد که افزایش ریسک انسداد مسیرهوا برای سیگاری ها محدود بود. سطح تماس برای جمعیت این مطالعه مشخص نشد. میانگین غلظت فیبرهای هوایی قابل استنشاق در صنعت پشم سنگ/خاکستر اروپا در دوره ارزیابی شده ۰.۲×106 فیبر/m3 بود. در تولید عایق اروپا، FEV1 از نظر آماری به شکل معنی داری کمتر از گروه کنترل مستقل از عادات سیگارکشیدن بود. گزارش شد که ۶۶% کارگران بخش تولید عایق دارای نسبت FEV1/FVC زیر ۷۰% هستند در حالی که تنها ۹% گروه کنترل چنین مقادیر اندکی داشتند که نشان دهنده بیماری انسداد ریه در کارگران است. مقایسه با اندازهگیری های انجام شده ۶ تا ۸ سال قبل کاهش معنی دار بالاتر FEV1 و FVC در کارگران تولید عایق در مقایسه با گروه کنترل را نشان می دهد. سطح تماس برای این جمعیت تعیین نشد. غلظت معمول اندازه گیری شده فیبرهای هوایی در دامنه ۰.۰۳ – 1 × 106 فیبر/m3 برای تولیدکنندگان عایق دانمارکی بود اما غلظت تا ۱۰ × 106 فیبر/m3 رخ داد. در بین کارگران سوئدی، تفاوت معنی داری از نظر میانگین VC و FEV1 بین کارگران ساختمانی در معرض پشم عایق و کارگران ساختمانی که در معرض پشم عایق نبودند، دیده نشد. مقایسه با اندازه گیری های انجام شده بر روی میانگین ۳.۹ سال تفاوت معنی دار آماری در تغییر سالانه VC و FEV1 بین کارگران ساختمانی در معرض و آنهایی که در معرض نیستند، نشان نداد. سطح تماس برای جمعیت مطالعه تعیین نشد. میانگین غلظت اندازه گیری شده فیبرهای هوایی قابل استنشاق ۰.۰۶ – 0.91 × 106 فیبر/m3 برای مشاغل مختلف درون صنعت ساخت و ساز سوئد ۱۹۷۸ – 1990 بود. غلظت سطح تماس تا ۵.۰۸ × 106 فیبر/m3 برای تولیدکنندکان عایق اندازه گیری شد که معمولا در برابر بالاترین مقادیر قرار دارند.
۶.۵.۵. مسمومیت بازتولید
داده ای یافت نشد.
۶.۵.۶ اثرات جهش و ژنوتاکسیک
داده ای پیدا نشد.
۶.۵.۷. اثرات سرطان زایی
دو گروه بزرگ از کارگران فیبر معدنی مصنوعی، یکی در ایالات متحده و یکی در اروپا چندین دهه قبل با توجه به سرطان زایی فیبرها مطالعه شدند. هیچ داده ای در مورد فیبرهای HT وجود ندارد.
۶.۵.۷.۱. گروه اروپایی
در گروه اروپایی، SMR برای سرطان ریه در کارگران در معرض پشم سنگ و شیشه در مقایسه با جمعیت محلی و ملی بالاتر بود. ریسک سرطان ریه در میان کارگران پشم سنگ با زمان اولین اشتغال بالا رفت و از فاز فناورانه اولیه تا متاخر کم شد. در مطالعات کنترل موردی لانه بندی شده، افزایش ریسک سرطان ریه با افزایش قرارگیری در معرض فیبر گزارش نشد. SMR برای سرطان حفره دهانی و حنجره به شکل معنی دار در آخرین بروزرسانی بیشتر شده بود. SMR برای سایر انواع نئوپلاسم ها افزایش نیافت. ۵ مرگ ناشی از مزوتلیوما در کارگرانی رخ داد که در معرض فیبر بودند.
۶.۵.۷.۲. گروه ایالات متحده
در این گروه، افزایش معنی دار مرگ ناشی از سرطان سیستم تنفسی در کارگران پشم شیشه و سنگ در مقایسه با نرخ ایالات متحده دیده شد و در مقایسه با نرخ محلی این امر دیگر معنی دار نبود. افزایش مرگ ناشی از سرطان سیستم تنفسی در میان کارگران پشم سنگ در مقایسه با کارگران فیبرشیشه بیشتر بود. در میان گروه فیبر شیشه، SMR برای سرطان سیستم تنفسی با زمان تقویمی و زمان اولین اشتغال افزایش یافت اما این افزایش در میان کارگران بلندمدت کمتر بود. برای کارخانه هایی که عمدتا پشم شیشه تولید می کردند، SMR برای سرطان سیستم تنفسی به شکل معنی داری برای همه کارگرها افزایش یافت اما نه برای کارگران بلندمدت. همه SMRهایی که به شکل معنی داری برای سرطان سیستم تنفسی در کارگران تولید فیبر شیشه و پشم سنگ افزایش داشتند، هنگام تطبیق برای سیگار کشیدن دیگر معنی دار نبودند. در مطالعات کنترل موردی لانه بندی شده، رابطه معنی دار آماری بین SMRها برای سرطان سیستم تنفسی و افزایش در معرض فیبرشیشه تنفسی یا پشم سنگ قرارگیری در هنگام تطبیق برای سیگارکشیدن، دیده نشد. SMR برای سایر انواع نئوپلاسم ها از جمله حفره دهانی و حنجره افزایش معنی داری نداشت. در کل، ریسک مرگ ناشی از مزوتلیوما به نظر در گروه ایالات متحده بالا نرفته بود.
۶.۵.۷.۳. ارزیابی IARC بر روی سرطان زایی انسانی
IARC نتیجه گرفت که مدارک کافی در انسان ها برای سرطان زایی پشم سنگ و شیشه وجود ندارد. نتایج جدیدترین گروه ها و مطالعات کنترل موردی لانه بندی شده بر روی کارگرانی که در معرض پشم شیشه و پشم سنگ هستند، مدارک کافی و معتبر برای رابطه بین قرارگرفتن در معرض فیبر و ریسک سرطان ریه یا مزوتلیوما ارائه نمی کنند.
۶.۶. مسمومیت حیوانی
۶.۶.۱ مسمومیت تک دوز
هیچ داده ای در دسترس نیست
۶.۶.۲. خارش
هیچ داده ای وجود ندارد.
۶.۶.۳. حساسیت زایی
هیچ داده ای وجود ندارد.
۶.۶.۴. مسمومیت دوز تکراری
انباشت ماکروفاژ در تعدادی از مطالعات استنشاق در جوندگان با قرارگیری در معرض MMVFهای مختلف حدود ۲سال دیده شد. سطوح سطح تماس به صورت mg/m3 گزارش می شوند و نه غلظت فیبر. سطوح سطح تماس تا ۱۰۰mg/m3 استفاده شدند. سطح تماس با استنشاق فیبر شیشه (۵-۱۰ میکرومتر طول و ۱.۲ میکرومتر قطر به مدت ۹۰ روز) باعث تشکیل لیپوپروتئین حبادار در موش ها، خوکچه هندی و همسترها شد. موش ها و همسترها در معرض پشم شیشه با غلظت ۳ × 108 – 3 × 109 فیبر/m3 یا غلظت پشم سنگ ۲ × 108 فیبر/m3 برای ۲ سال تصلب پیش – برونشی بسیار اندکی را نشان دادند. موش هایی که با استنشاق در معرض ۴.۸ × 107 فیبر/m3 پشم شیشه تنفسی یا ۱.۱ × 107 فیبر/m3 پشم سنگ تنفسی به مدت ۲ سال قرارگرفتند، واکنش ماکروفاژیک حبابدار و تصلب خفیف را نشان دادند.
۶.۶.۵. مسمومیت بازتولید
هیچ داده ای وجود ندارد.
۶.۶.۶. اثرات جهشی و ژنوتاکسیک
پشم سنگ و شیشه احتمال ایجاد آسیب DNA و دگرگونی سلولی درون آزمایشگاهی را نشان دادند. فعالیت به ابعاد فیبر بستگی دارند و فیبرهای بلندتر و ضخیم تر قوی تر از فیبرهای کوتاه و نازک هستند.
۶.۶.۷ اثرات سرطان زایی
۶.۶.۷.۱. پشم شیشه عایق
۶ مطالعات در موش ها و ۳ مطالعه همسترها با انواع مختلف فیبر شیشه از جمله پشم شیشه انجام شده است که سطح آن از ۲.۵ × 107 – 7.0 × 108 فیبر/m3متغیر است و بیشتر مطالعات از ۲.۳ – 3.4 × 107 فیبر/m3 استفاده می کنند. افزایش بروز تومور ریه در یک مطالعه بر روی موش دیده نشد در حالی که دو مطالعه بر روی موش، افزایش اندک تعداد موش های توموردار در ریه پس از استنشاق به مدت ۳ تا ۲۴ ماه را ثبت کردند. بروز تومور از موش های گروه کنترل که با آزبست تیمار شدند، کمتر بود. هیچ توموری در همسترهای تیمار شده با پشم شیشه دیده نشد. هیچگونه مزوتلیوما در حیوانات تیمار شده با پشم شیشه دیده نشد. ۵ مطالعه درون شکمی در موش ها و یکی در همسترها با انواع مختلف فیبرهای پشم شیشه با سطوح ۲.۴ × 107 – 9.7 × 10 فیبر/m3 انجام شد. نتایج مطالعات موش نشان داد که پشم شیشه قادر به ایجاد مزوتلیوما در حفره شکمی است. هرچند، بروز تومور از گروه حیوانات تیمار شده با آزبست کمتر بود. به نظر می رسد که همستر گونه ای است که به این اثر حساسیت کمتری دارد چون هیچگونه مزوتلیوما ناشی از تزریق پشم شیشه یا آزبست در شکم آن دیده نشد. IARC نتیجه گرفت که «مدارک در حیوانات برای سرطان زایی پشم شیشه اندک است».
۶.۶.۷.۲. پشم سنگ
سه مطالعه بلندمدت استنشاق در موش های در معرض پشم سنگ وجود دارد. این مطالعات از انواع مختلف آزبست به عنوان کنترل های مثبت استفاده کردند. غلظت های پشم سنگ در وزن برای حجم گزارش شدند به جز برای یک مطالعه که از ۱.۳ × 107 فیبر تنفسی/m3 استفاده می کند. تعدادی اندکی آدنوما در گروه تیمار شده با پشم سنگ دیده شد و هیچگونه مزوتلیوما در هیچ حیوان تیمار شده با پشم سنگ گزارش نشد. در مقابل، حیوانات تیمار شده با آزبست چندین تومور ریه و مزوتلیوما را نشان دادند. افزایش معنی داری در تومورهای ریه در تست درون ریوی انجام شده با پشم سنگ در موزها با دوز حداکثر ۸ × 106 فیبر/m3 دیده نشد. افزایش بی معنی در مزوتلیوما در تست درون شکمی در موش ها با اشتفاده از ۲۰ میلی گرم پشم سنگ دیده شد. هیچگونه اندازه گیری بر روی غلظت فیبر ارائه نشده است. چندین مطالعه بر روی تزریق درون شکمی پشم سنگ در موش ها با غلظت تقریب ۱۰۶ – 109 فیبر/حیوان وجود دارند که نشان دهنده افزایش معنی دار بروز مزوتلیوما هستند. IARC به این نتیجه رسید که مدارک در حیوانات برای سرطان زایی پشم سنگ نیز محدود و اندک است.
۶.۶.۷. فیبر HT
هیچگونه سرطانی دیده نشد و ۵ آدنوما نیز در مطالعه استنشاق بلندمدت با استفاده از ۱۰۷ موش/گروهی با فیبر HT در ۲.۵ × 108 فیبر/m3 دیده شد. گروه کنترل هوا یک سرطان و ۳ آدنوما داشت. یک مطالعه درون شکمی با فیبرهای HT با دوز ۱۰۹ فیبر/موش هیچگونه تومور شکمی را نشان نداد. IARC نتیجه گرفت که مدارک در حیوانات آزمایشگاهی برای سرطان زایی فیبر HT کافی نستند.
۶.۷. ارزیابی
MMVFها مدت بیش از ۶۰ سال است که در بازار وجود دارند و تعداد زیادی از مطالعات بر روی انسان ها و حیوانات انجام شده اند. علی رغم پایگاه داده بزرگ سم شناسی بر روی فیبرها، ارزیابی ریسک اثرات منفی MMVFها تعدادی مشکل کلی دارند که در زیر بحث می کنیم. در مطالعات حیوانات، فیبرها همیشه به عنوان نام محصولات استفاده شده توصیف نمی شوند. همچینن سطوح اغلب به صورت وزن/حجم ارائه شده و غلظت فیبر مشخص نمی شود.استفاده از مدل های حیوانی دشوارتر است چون آناتومی و فیزیولوژی مسیر تنفسی و حساسیت آنها با فیبر در مقایسه با انسان ها متفاوت است. مطالعات استنشاق توسط مطالعات درون ریوی، درون شکمی و درون شامه شش در جوندگان کامل می شوند. نتایج این تست ها را می توان برای نشان دادن پتانسیل فیبرها در ایجاد اثر استفاده کرد اما ارزیابی صحیح ریسک براساس این نتایج ممکن نیست. داده های همه گیرشناسی بیشتر برای دو گروه کارگران تولید MMVF در ایالات متحده و اروپا توصیف شده اند. این گروه ها بر روی نسبت مرگ استانداردشده مخصوصا برای سرطان ریه و بیماری های ریوی غیرکشنده متمرکز هستند. درون گروه ایالات متحه، بررسی سطح مقطعی با ارزیابی سلامت تنفسی انجام شد. چندین مطالعه همه گیرشناسی دیگر در بین کارگران تولیدی و غیرکاربر نیز سلامت تنفسی را ارزیابی کرده اند. مقایسه سطوح درمعرض فیبر قرارگیری کارگران در این مطالعات متفاوت همه گیرشناسی توسط چندین عامل پیچیده شده است. در بسیاری از مطالعات، قرارگرفتن در معرض چندین نوع MMVF رخ داد و همیشه مشخص نیست که دقیقا کارگران در معرض کدام فیبرها هستند. اندازه گیری سطح تماس ممکن است در سطح فردی یا در اتاقی توسط تکنیک های مختلف انجام شود و نتیج به طرق متفاوتی گزارش می شوند. برای برخی مطالعات، اندازه گیری سطح تماس با دانش قبلی و تاریخچه شغلی فردی ترکیب شده است تا تخمین های درمعرض قرارگیری فردی بدست آیند. در چندین مطالعه همه گیرشناسی، اندازه گیری درمعرض قرارگیری به عنوان بخشی از مطالعات انجام نشده است بلکه به اندازه گیری ها یا تخمین های دیگران ارجاع داده شده است. قرارگیری همزمان در معرض سایر فیبرها یا مواد شیمیایی در چندین مطالعه ثبت شده است. مثلا، در گروه اروپایی، کارخانجات با بیش از یک فرآوی آزبست، از مطالعه حذف شدند چون مشخص است که قرارگیری در معرض آزبست، در همه این کارخانه ها و سایر کارخانه های ایالات متحده انجام می شود. در بیشتر مطالعات با کاربر نهایی، قرارگیری در معرض آزبست، گزارش شده است. جایی که قرارگرفتن در معرض آزبست گزارش نشده است را باید مد نظر قرار داد. مثلا، در گروه ۷۱ ایالات متحده، نشان داده شد که تعداد سیگاری ها در میان کارگران بیشتر از عموم مردم بود. هیچ داده ای وجود ندارد که بتواند مسمومیت تولیدمثلی یا رشدی فیبر بر روی انسان ها را ارزیابی کند. هرچند انتظار نمی رود که این اثرات پس از قرارگیری در معرض استنشاق رخ دهند چون فیبرها در دستگاه تنفسی باقی می مانند در نتیجه تاثیری بر دستگاه تولیدمثل یا رحم نمی گذارند. افزایش ریسک مرگ معنی دار برای نفریت و نفروسیس در کارگران پشم سنگ گروه ایالات متحده دیده شد. در گروه اروپایی، این ریسک برای کارگران پشم سنگ افزایش نیافت اما محققان معتقدند که افزایش ریسک مرگ ناشی از بیماری های کلیوی غیرکشنده با تداوم اشتغال یا استغال در فاز فناورانه اولیه وجود دارد. نفریت و نفروسیس، ناشی از فیبر پشم سنگ نیست چون فیبرها در دستگاه تنفسی باقی می مانند و جذب نمی شوند. فیبر شیشه و پشم سنگ در مطالعات ژنوتاکسیک اثراتی بر سلولهای پستانداران غیرانسانی را نشان دادند. فیبرهای بلندتر فعال تر از فیبرهای کوتاه تر هستند. اثرات ژنوتاکسیک به صورت نظام مند پس از استنشاق رخ نمی دهند چون فیبرها در سیستم تنفسی باقی می مانند و جذب نمی شوند. تحت تاثیر قرارگرفتن سلول های دستگاه تنفسی را نمی توان براساس داده های موجود حذف کرد. هرچند، تست های سلولی درون آزمایشگاهی برخی پارامترهای مهم مسمومیت فیبر درون تنی را مد نظر قرار نمی دهند. MMVFها به دلیل شباهت به فیبر – آزبست، سرطان زا قلمداد می شوند. هرچند در مقایسه با فیبرهای آزبست، MMVFها، تداوم زیستی کمتری دارند. آنها سریع تر از ریه پاک می شوند چون فیبرها حل می شوند. در گروه های اروپایی و امریکایی، شاهد افزایش معنی دار SMRها برای سرطان سیستم تنفشی در کارگران پشم شیشه و سنگ در مقایسه با نرخ ملی بودیم. ریسک اضافی برای سایر سرطان ها دیده نشد. در مطالعات کنترل موردی لانه بندی شده تطبیق یافته برای سیگار و قرارگیری همزمان، ریسک سرطان تنفسی با افزایش قرارگیری در معرض فیبر گزارش نشد. IARC چنین نتیجه می گیرد که نتایج بیشتر مطالعات اخیر در ایالات متحده و اروپا مدارک کافی دال بر رابطه بین قرارگیری در معرض فیبر و ریسک سرطان ریه ارائه نمی کنند. هرچند آنها معتقدند که مدارک انسانی کافی برای سرطان زایی پشم سنگ و شیشه وجود ندارد، اما بیان می کنند که: ریسک برای کارگران در صنایعی که از این محصولات استفاده یا آنها را از بین می برند، وجود دارد چون آنها ممکن است بیشتر در معرض MMVFها قرار بگیرند. بر همین اساس، پتانسیل سرطان زایی پشم شیشه و سنگ را نمی توان به کل رد کرد اما این پتانسیل کم است. سایر اثرات مد نظر عبارتند از اثرات مسمومیت در ریه پس از تکرار در معرض فیبر قرارگیریو در گروه های اروپا و ایالات متحده، نرخ مرگ ناشی از بیماری روی غیرکشنده بالا نرفت. برای بیماری های تنفسی غیرکشنده، باید نگاهی داشت به شیوع یا بروز آن چون کارگر با مشکلات ریوی الزاما از این بیمار فوت نمی کند. چندین مطالعه، سلامت تنفسی کارگران تولیدی و کاربران نهایی را براساس رادیوگرافی درمانی، اسپیرومتری و پرسشنامه ارزیابی کردند. هیچ مدرک متقاعد کننده در مورد بیماری ریوی و ناهنجاری های شامه شش در مطالعات اخیر دیده نشد. به نظر می رسد که فیبر شیشه و پشم سنگ می توانند باعث انسداد ریه شوند که توسط اندازه گیری اسپیرومتریک و برخی علائم تنفسی مشخص شد. در اغلب مطالعات با کارگران تولیدی، رابطه معنی داری بین کارکرد ریوی و قرارگیری در معرض فیبر از جمله مطالعات سطح مقطعی گروه ایالات متحده دیده نشد. در کارگران تولید پشم سنگ دانمارکی، نسبت FEV1/FVC از نظر آماری به شکل معنی داری کمتر از گروه کنترل بود که نشان دهنده بیماری انسداد ریوی است. تحلیل زیرگروه نشان داد که افزایش ریسک انسداد مسیرهوا برای سیگاری ها محدود بود. سطح تماس برای جمعیت این مطالعه مشخص نشد. میانگین غلظت فیبرهای هوایی قابل استنشاق در صنعت پشم سنگ/خاکستر اروپا در دوره ارزیابی شده ۰.۲×106 فیبر/m3 بود. در بین کارگران ساخت سوئدی، قرارگیری زیاد در معرض پشم عایق به افزایش معنی دار نسبت های مغایر برای سرفه دائمی با همان بزرگی سیگارکشیدن منجر شد. مقایسه با اندازه گیری های انجام شده بر روی میانگین ۳.۹ سال تفاوت معنی دار آماری در تغییر سالانه VC و FEV1 بین کارگران ساختمانی در معرض و آنهایی که در معرض نیستند، نشان نداد. سطح تماس برای جمعیت مطالعه تعیین نشد. میانگین غلظت اندازه گیری شده فیبرهای هوایی قابل استنشاق ۰.۰۶ – 0.91 × 106 فیبر/m3 برای مشاغل مختلف درون صنعت ساخت و ساز سوئد ۱۹۷۸ – 1990 بود. غلظت سطح تماس تا ۵.۰۸ × 106 فیبر/m3 برای تولیدکنندکان عایق اندازه گیری شد که معمولا در برابر بالاترین مقادیر قرار دارند. در تولیدکنندگان عایق دانمارک، افزایش شیوع بیماری انسداد ریه در کارگران دیده شد. مقایسه با اندازهگیری های انجام شده ۶ تا ۸ سال قبل کاهش معنی دار بالاتر FEV1 و FVC در کارگران تولید عایق در مقایسه با گروه کنترل را نشان می دهد. سطح تماس برای این جمعیت تعیین نشد. غلظت معمول اندازه گیری شده فیبرهای هوایی در دامنه ۰.۰۳ – 1 × 106 فیبر/m3 برای تولیدکنندگان عایق دانمارکی بود اما غلظت تا ۱۰ × 106 فیبر/m3 رخ داد. چون سطح تماس برای ۳ مطالعه آخر تعیین نشد، توضیح احتمالی برای اختلافات مشاهده شده را می توان تفاوت در درمعرض قرارگیری دانست. کارگران تولید عایق کسانی هستند که معمولا در معرض بالاترین مقادیر هستند در نتیجه ایجاد بیماری انسداد ریه در بین آنها منطقی است اما این امر بین کارگران ساختمانی رایج نیست. سایر اثرات مد نظر عبارتند از خارش شدید پوست، چشمان و دستگاه تنفسی به خاطر فیبر که در چندین مطالعه دیگر ثبت شده است. خارش توسط فیبرهای تنفسی ایجاد نمی شود بلکه ناشی از فیبرهایی با قطر بیشتر از ۴-۵ میکرومتر است. غلظت فیبر که در آن این اثرات خارشی رخ می دهند، به خوبی گزارش نشده است و نمی تواند به عنوان مبنایی برای محاسبه معیار کیفیت باشد. همچنین، مشخص نیست که آیا خارش از فیبر در هوا نشات می گیرد یا از تماس مستقیم با فیبرهای روی زمین. هرچند، سطح تماس که ممکن است خارش ایجاد کند، به نظر کمتر از سطحی است که ممکن است بیماری انسداد ریوی ایجاد کند. اطلاعات کلی در مورد فیبر HT نشان دهنده مسمومیت (سمی بودن) اندک هستند. از این رو، ارزیابی می شود که معیار کیفیت که برای پشم شیشه و پشم سنگ تعریف می شود، تضمین کننده حفاظت در برابر اثرات منفی فیبرهای HT است.
۶.۷.۱. اثرات جدی و NOAEL
اثرات جدی پس از تماس استنشاقی پشم شیشه و سنگ اثراتی در سیستم تنفسی هستند (خارش و انسداد ریه) که در انسان ها دیده می شوند. خارش دستگاه تنفسی عمدتا به دلیل فیبرهای غیرتنفسی است در حالی که بیماری اسنداد ریه ناشی از فیبرهای قابل استنشاق است که به ریه می رسند. غلظت فیبر که در آن اثر خارشی ایجاد می شود، به درستی گزارش نشده است و معیار کیفیت مبتنی بر سلامت در هوای پرامونی برای پشم شیشه و سنگ غیرقابل تنفس